خلاصه درس مکتب های فلسفی و نظریه های تربیتی ( فلسفه تربیت )
دانلود جدیدترین خلاصه درس مکتب های فلسفی و نظریه های تربیتی ( فلسفه تربیت ) / نویسنده : عیسی ابراهیم زاده / رشته روانشناسی و علوم تربیتی و سایر رشته ها / انتشارات دانشگاه پیام نور
دانشجویان ارجمند و کاربران گرامی سایت " بژیک " محتوای این فایل خلاصه کتاب مکتب های فلسفی و نظریه های تربیتی ( فلسفه تربیت ) دکتر عیسی ابراهیم زاده حاوی نکات مهم و کلیدی منبع رشته روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه پیام نور مناسب جهت مرور سریع و آمادگی برای آزمون می باشد.
خلاصه درس مکتب های فلسفی و نظریه های تربیتی ( فلسفه تربیت ) با فرمت pdf و در 32 صفحه با کیفیت عالی و بر اساس آخرین وضعیت اعلام شده از سوی دانشگاه پیام نور تهیه و تدوین گردیده است.امید است که شما کاربران گرامی از این فایل ارزشمند نهایت استفاده را ببرید.
مطالعه این فایل در مرور سریع و یادگیری بهتر مطالب کمک ارزنده ای خواهد کرد.
فلسفه چیست؟
ارائه تعریف از پدیده ها در قلمرو علوم تجربی و انسانی رکن مهم در شناخت آنها می باشد. تعریف در لغت به معنی شناساندن بوده و منظور از آن درک ویژگی ها و خصائص و آثار و نشانه های پدیده هاست که به شناخت بهتر و تمایز از سایر پدیده ها منجر میشود. پس تعریف کردن دو پیامد عمده در پی دارد:
1 _ ایجاد درک مشترک بین گوینده و مخاطب
2 _ دریافتن تمایز پدیده ها از یکدیگر
تعاریف بر سه گونه اند : 1_ توصیفی 2_ دستوری یا تجویزی 3_ تحلیلی
تعریف توصیفی عمدتا با پدیده های محسوس سرو کار دارد. پیچیدگی امور نامحسوس مانع از آن می شود که با تعاریف توصیفی بتوان به درک و اتفاق نظر مشترکی دست یافت.
تعریف تجویزی یا قراردادی موانع و محدودیت ها را از پیش پای گوینده برمی دارد و آزادی در ارائه تعریف را به وی ارائه می کند.
بنابراین با مفاهیم ذهنی یا معقولات که بر اساس ادراکات ذهنی فرد شکل می گیرد سازگاری بیشتری دارد تا مفاهیم تجربی یا مقولات در مفاهیم تجربی و تعاریف توصیفی ناگزیر از رعایت چهارچوب های معینی می باشیم.
تعاریف تحلیلی در حد واسط میان تعریف توصیفی و تجویزی قرار می گیرد . از طرفی دارای موازین و معیارهایی است و همین امر آن را به تعریف توصیفی نزدیک می کند از طرف دیگر جامع و همه جانبه است و با مفاهیم ذهنی یا نامحسوس سروکار دارد و به تعریف تجویزی نزدیک می شود.
تعریف فلسفه:
هر نوع قضاوت ما دربارهی زندگی، جهان و مواردی نظیر اینها نوعی دید فلسفی است که به فرهنگ، تجارب، شناخت و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد پس همهی انسانها دارای دید فلسفی میباشند.
اولین بار کلمهی فلسفه را سقراط به کار برد. فیلسوفیا از دو کلمهی یونانی فیلو به معنی دوستدار و سوفیا به معنی دانش گرفته شده است.
اختلاف در تعاریف فلسفه زیاد است و هر کس با توجه به موضوع، روش تحقیق و هدفی که برای فلسفه در نظر دارد آن را تعریف میکند. فلسفه نوعی شناخت یا معرفت میباشد.
برای درک نوع معرفت فلسفه لازم است منابع کسب شناخت در انسان بررسی شود که شامل:
الف) حس، ب) عقل، ج) شهود، د) وحی میباشد. فلاسفه از تمام منابع کسب شناخت کمک میگیرند. دادههای حسی که از راه حواس به دست میآیند هنگامی تبدیل به مبانی فکری میشوند که اصول خاص فکری به کار گرفته شده و عقل آن اصول را تصدیق کند.
در صورتی که مبانی فکری منظم و سازمان یافته روشی عملی را دنبال کنند به نحوی که برای دیگران قابل درک و تکرار باشند شناخت علمی بشر را تشکیل میدهند. / پس (علم) همان ادراکاتی است که با روش معین به دست آمده و نظم و عمق یافته و به واقعیت نزدیک تر شده است. /
دستاوردهای علمی بشر نیاز به تبیین دارند پس (علوم) نیاز به تبیین منطقی و کلی دارد که فلسفه آن را فراهم میکند/ منظور از (شهود)، بصیرت یا درک ناگهانی میباشد. منبع دیگر شناخت وحی میباشد که بر برگزیدگان خداوند آشکار میشود.
علم نمیتواند پاسخگوی تمام سوالات کلی انسان باشد. بنابراین انسانها به فلسفیدن میپردازند.
(منظور از فلسفیدن)، تمرکز تمام نیروهای فکری و جسمی و حلاجی نظرات و افکار مان میباشد تا به یک جهان بینی و شناخت پایدار از جهان دست یابیم. بنابراین فلسفه در دو مفهوم عام و خاص مطرح میشود.
در مفهوم عام مربوط به معرفت و آگاهی عام استفاده میشود و در معنای خاص که مربوط به فیلسوفان میشود بیشتر در مورد حکمت مابعدالطبیعه به کار میرود.
فلسفهی نظری اگر فلسفه به بررسی و شناخت مسائل کلی هستی بپردازد فلسفه نظری خوانده میشود و اگر به بررسی ارزش عمل مربوط باشد فلسفه عملی نامیده میشود.
(فلسفه) عبارت است از بررسی و شناخت تحلیلی و انتقادی مسائل اساسی زندگی به صورت یک کل یا بخشی از مسائل در ارتباط با کل)/ براساس این تعریف در مورد (فلسفه) تربیت میتوان گفت فلسفه تربیت عبارت از بررسی و شناخت مسائل تربیتی و تجارب تربیتی در ارتباط با کل زندگی میباشد.
منظور از فلسفه ی علم معرفت شناسی علم یا شناخت ماهیت علم است مثلاً فیزیک به عنوان علمی تجربی و فلسفه فیزیک به عنوان شناخت خود علم فیزیک در نظر گرفته می شود. فلسفه ی هر علمی به بررسی منتقدانه ی آن علم می پردازد.